آقا سعید 2
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 12:36 قبل از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د
جنس دلای ادما این روزا سخت و سنگیه فقط توی نقاشیا دنیا قشنگ و رنگیه


 


آرام شکستم...!!!
آرام شکستم از دوری و فراقت ...
آرام تر از مستی رویای شبانه که دمی با تو بمانم...
آرام شکستم که مبادا دل بارانی تو غصه سر آید...
مبادا دمی از عشق نگویی...
دمی از مهر نخوانی...
آرام شکستم و هیچ نگفتم از درد دل و آه شبانه ام...


اوج دلتنگی وقتیه که
نه میتونی صداشو بشنوی،نه میتونی ببینش

 

 

بقیه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 11:32 قبل از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د

 
 
 
نه عاشق بودم و نه الوده به افکار پلید.........
من به دنبال نگاهی بودم که مرا
از پس دیوانگی ام می فهمید......
و خدا می داند ....
سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود


دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, :: 4:16 بعد از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د

 

آیا شیطان وجود دارد؟ و آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
خدا و شیطان
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.
 
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
 
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
 
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
 
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
 
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است"
 
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
 
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
 
استاد پاسخ داد: "البته"
 
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
 
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
 
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
 
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
 
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
 
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
 
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"
 
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم.... او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
 
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
 
دو شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 3:8 بعد از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د
اول آشناییمون حرفا چه شاعرانه بود
نگاه تو تو چشم من چه پاک و صادقانه بود
اول آشناییمون عزیز و دردونه بودم
به چشم مست و عاشقت
گوهر یکدونه بودم
حالا چی هستم واسه تو
حالا کی هستم واسه تو
یه جام خالی از شراب
شکستنی مثل حباب...!!!
 
 
 
---------------------------------------------------------------
 
 
 
نگاه کُن
که غم درون دیده‌ام چگونه قطره قطره آب می‌شود
چگونه سایۀ سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کُن
تمام هستی‌ام خراب می‌شود
شراره‌ای مرا به کام می‌کشد
مرا به اوج می‌بَرد
مرا به دام می‌کِشد
نگاه کُن
تمام آسمانِ من پُر از شهاب می‌شود

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها، ز ابرها، بلورها

مرا ببر امید دل‌نواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

نگاه کُن
که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب می‌شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای‌لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می‌شود
به روی گاهواره‌های شعر من
نگاه کُن…
تو می‌دمی و آفتاب می‌شود...

فروغ فرخ‌زاد
-----------------------------------------
 
دیگـــر تمام شُد آرزوهـایم را گذاشتم درون ِ کوزه و دارم بـا آبَش قرص هـای اعصابم را میخورم..!
---------------------------------------------------
 
میدونی دلتنگی یعنی چی؟ دلتنگی یعنی اینکه: بشینی به خاطراتت با عشقت فکر کنی .. اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت .. ولی چند لحظه بعد ... شوری اشکهای لعنتی ، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند
---------------------------------------------------------
بقیه در ادامه مطلب
 
 
 
 


ادامه مطلب ...
دو شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 2:50 بعد از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د
بر گور لیلی-دیوان دیوار -فروغ

آخر گشوده شد ز هم آن پرده هاي راز

آخر مرا شناختي اي چشم آشنا

چون سايه ديگر از چه گريزان شوم ز تو

من هستم آن عروس خيالات ديرپا



چشم منست اينكه در او خيره مانده اي

ليلي كه بود؟ قصه چشم سياه چيست؟

در فكر اين مباش كه چشمان من چرا

چون چشم هاي وحشي ليلي سياه نيست



در چشم هاي ليلي اگر شب شكفته بود

در چشم من شكفته گل آتشين عشق

لغزيده بر شكوفه لب هاي خامشم

بس قصه ها ز پيچ و خم دلنشين عشق



در بند نقش هاي سرابي و غافلي

برگرد ... اين لبان من، اين جام بوسه ها

از دام بوسه راه گريزي اگر كه بود

ما خود نمي شديم چنين رام بوسه ها
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 3:46 بعد از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د
کاش همیشه در کودکی می ماندیم
تا به جای دلهایمان
سر زانوهایمان زخمی میشد!...
 
********
از یـه جـایـی بـه بـعـد
نـه ایـنکـه فـایـده نـداشـتـه بـاشـه ها.........نـه !!!!
ارزشش رو دیـگـه نـداره.....!!
 
********
با عرض پوزش
بدینوسیله به اطلاع دوستان میرساند:
ظرفیت " پشــــت " تکمیل گردیده ست ، از اینرو چنانچه تصمیم به
زدن " خنجـــــــــــر " داشتند خواهشمندست از روبرو اقدام نمایند.
********
                                بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب ...
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 3:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : س ع ی د

بعضی ها از دور می درخشند! نزدیک که می شوی تکه شیشه شکسته ای بیشتر نیستند!!!... که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را خیره نکنند و گول نزنند.

 

 

 

به سلامتي اونيکه تو دردناکترين لحظه ها، سنگينيه سکوت رو تحمل کرد اما لب باز نکرد تا

عشقش همونجوري که خوشه ، خوش بمونه ....

 
 

هيچ کـــــــس
کسي را کـــــــه مي خواهد
پيــــــــدا نمي کند
مـــــــــا انسان هــــــــــا
يا دير به هم مي رسيم
يا آنقــــــدر زود
که نمي فهميم ....!
 

 
 
فونت زيبا ساز
 
 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 
 
 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 
 
 

 

 

                                                      بقیه در ادامه مطلب
 


ادامه مطلب ...

درباره وبلاگ


سلام من س ع ی د امیدوارم لحظات خوبی رو تو وبلاگ سپری کنید نظر یادت نره گلم بوووووووووووووس 02-68-359-0938
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آقا سعید ۲ و آدرس agasaeed2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 8314
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content