یه بار خدا راه راستو گذاشت جلوم
خودم تبدیلش کردم به یه دوراهی...بدجور بین دوراهی گیر کرده بودم
از ته قلب گفتم خدایا کمکم کن راه درستو انتخاب کنم
حاضرم بهتون ثابت کنم که راه راستو گذاشت جلوم
ولی همون راه اشتباهو رفتم چون اون راهو به ناچار دوست داشتم
به راه راست گفتم امیدوارم همیشه خوشبخت باشی...رفتم چون من لایقش نبودم....به عنوان یه بی لایق خودمو از زندگیش کشیدم بیرون
الان تو راه اشتباهم....منتظر اینم که خدا تنبیهم کنه...چه حس بدیه
تو دلت نگو که چقد احمقی...چون نمیتونی خودتو تو اون دوراهی تصور کنی
بازم مثل آدمای پررو میخوام بگم خدایا کمکم کن می ترسم دوباره اون راه راستو بیاره جلوم
کاش هیچوقت عاشقی نبود