ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی...
غذایت را سرد می خوری ...
ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام...
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی...
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی...
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد...
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست...
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد...!!!
نظرات شما عزیزان: